بسم الله النور 


چهره زیبایی داشت با یه لبخند دل نشین. به خصوص حجب نگاهش همه رو مجذوب خودش می کرد. 

بین دخترهای دانشگاه کمتر دختری رو می تونستی ببینی که مجذوب این چهره یا این آدم نشده باشه.

حتی یه عده به خاطر زیبایی چهره اش بهش پیله می شدن که باهاش عکس بگیرن هر چند هیچ کدوم عکس ها مثل خودش نمی افتاد. گاهی گروه رفقای خودمون هم به شوخی بچه خوشگل صداش می کردن. 


عموما ساکت بود و هیچی نمی گفت اما مشخص بود ته چهره اش راضی نیست. علی الخصوص که دیگه از عکس فراری شده بود. هر وقت اسم عکس می اومد می رفت پشت دوربین. 


یه روز توی در دور هم جمع شده بودیم که از پشت بهمون نزدیک شده بود و زد روی شونه سهیل و گفت: برو کنار بزار خرطوم رد شه. 

با تعجب نگاهش کردیم. اوایل همه جا می خوردن آخه بینی بزرگی نداشت. بینیش به چهره اش می اومد. اما کم کم خودش دماغش رو جک کرد. 

- برو کنار احترام خرطوم واجبه . دماغ باید خرطوم باشه که آدم رو از صد کیلومتری بشناسن . اصلا کل هیبت فیل به خرطومشه . 


کم کم اصطلاح بچه خوشگل به آقای خرطوم تغییر کرد. قیافه اش رو جک کرده بود. یکی از بچه ها که رفیق فابریک طاها بود آخر شاکی شد. در جوابش گفت: 

- امان از نفس بشر، اون روزی که بره جلوی آینه و به جای بنده کوچک خدا، نفس متکبرش بگه: سلام زیبا. عزت از طرف خداست. به هر کسی که بخواد عزت میده حتی اگر اون آدم زیبا نباشه. حتی به آقای خرطوم 


و خندید. 

راست می گفت. و عجب عزتی خدا بهش داد.

 

pdf داستان های شهید سید طاها ایمانی

خاطرات شهید سید طاها ایمانی (۶)

خاطراتی از شهید سید طاها ایمانی (۵)

  ,رو ,چهره ,خرطوم ,اش ,عکس ,چهره اش ,رو جک ,کم کم ,به آقای ,کرد  

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ما میتوانیم تحلیل فیلم کوتاه خرید بادی اسپلش های آموس وان آموزش تعمیرات موبایل و PLC دکتر مهدی احمدی جواهر شناس و باستان شناس بیستمین پرسش مهر رئیس جمهور Social science teacher دانلود کتاب pdf دیجیتال مارکتینگ در مشهد متی ترانا و نراک